بختیاری ، نوستالوژیهای کشنده افقهای نومید کننده”

محمدمراد یوسفی نژاد

این روزها ویژگی مهم بخش زیادی از تولیدات فرهنگی و هنری بختیاری و ویدیوها وصوتی هایی که در فضای مجازی منتشر میشوند ، معمولا بر دو مقوله متمرکز هستند:
تفنگ و گذشته …!!

یعنی در قرن بیست و یک که عصر تکنولوژی و علم و مهم تر از آن عصر تعقل و اندیشه ورزی ست ما پاهایمان هنوز در گذشته ها جا مانده است .

همواره تمایل داریم بر مزار نداشته هایمان گاگریو وسوگینه بخوانیم و مشکلات را به گردن زمین و زمان و هر کسی جز خودمان بیاندازیم و نهایتا از زیر بار مسئولیت هایمان شانه خالی کنیم .
اینگونه که به نمایش تفنگ و سرایش برای این ابزار کشتار و نفرت انگیز دل بسته ایم گویی علت پسرفت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جامعه بختیاری صرفا بدلیل زمین گذاشتن برنوهاست و همچنان ساده انگارانه تصور می کنیم اگر برنوهایمان را گردگیری و آماده شلیک کنیم همه مشکلات حل خواهد شد!

این تفکرات کهنه که بعضا غیر مستقیم توسط برخی از گاگریو خوانان در آرامستانها تبلیغ میشود و گاها تعارفات غلو آمیز آنها که از درگذشتگان و انساب آنها باز تولید و برساخت می شود سم مهلکی ست که نمیگذارد افق های پیش رو را ببینیم و اینها در حالیست که فراموش میکنیم حتی امریکا بعنوان ابرقدرتی جهانی با وجود در اختیار داشتن پیشرفته ترین و مهلک ترین جنگ افزارهای موجود جهان ، بیش و پیش از استفاده از جنگ افزار ، از علم و اندیشه برای تسلط به جهان بهره می گیرد و داشتن همین جنگ افزارهای پیشرفته که بیشتر برای ارعاب دولتها و ملتها به منظور هژمونی بیشتر بر جهانست ، خود نشانه اندیشه ورزی سیاستگزاران امریکاست تا با تکیه بر آن به توسعه طلبیهای خود ادامه دهند ، حال اینکه ما با برنوهایمان که تنها برای شلیک تیرهای هوایی در مراسم شیون و شادی کاربرد دارد قرار است چه شق القمری بکنیم ؟ معلوم نیست…!!
بنظر میرسد زمان آن فرا رسیده که بدون تعصب و بجای شاخ و شانه کشیدن های ذهنگرایانه و بدون پشتوانه عینی ، همچنین دست و پا زدن در گذشته های پر ابهام ( پر ابهام از این نظر که وضعیت اسفبار امروز بختیاری محصول عملکرد دیروز خودمان است ، دیروزی که بیش از خرد و اندیشه ، گرز و تفنگ حاکم بلامنازع بود )
تا کی می خواهیم همسو با کسانیکه منافع و خواست طبقاتی شان در گرو داشتن یک جامعه شبه برده داریست به برخی خوانین و کدخدایان قوم فروش تفاخر کنیم و از بدیهی ترین واقعیات کشور و جهان غافل باشیم ؟

آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده که با ترغیب جوانان به اندیشه ورزی و کسب علم و دانش و اجتناب از اشتباهات گذشته ، دین خود را به بختیاری ادا نماییم ؟
آیا زمان آن فرا نرسیده که جامعه بختیاری خصوصا جوانان را بسمت نقد منصفانه و بدور از تعصب گذشته خود سوق دهیم…؟
مسلما وظیفه مهم امروز هنرمندان ، نویسندگان ، شاعران ، کانونها و گروههای فرهنگی و اجتماعی و روشنفکران شیون و زاری برای دیروز پر اشتباهمان نیست لذا بیاییم یک بار برای همیشه این رخت عزای گذشته را از تن های خسته و غبار گرفته به در آوریم و گامی به سوی افقهای آینده برداریم .
بدون شک در شرایط حال کشور و جهان ، وظیفه همه پرچمداران فرهنگی ، بیش از هر چیز تبلیغ و ترویج خردورزی و اندیشه گرایی بجای حسرت خوردن برای دیروز و برنوهای خاک گرفته است ، بیاییم فرهنگ همدلی و به حاشیه راندن خط کشیهای ایل و مالی ، فرهنگ مطالبه گری و خواستهای بدیهی برای یک زندگی آبرومندانه بدون تبلیغ دست یازیدن به تفنگ را به اندیشه جوانان ببریم و با سیطره ی این فرهنگ پوسیده ی قهرمان سازی که برخی سوگینه خوانان کم سواد باب کرده اند تا جیب صاحبان عزا را خالی کنند به مقابله برخیزیم و به انزوا ببریم ، سیطره ای ناکام که جوانان مان را به شرارت تشویق و ترغیب میکند وهمچون سرابی به بیراهه می کشاند.
شاید این تنها مسیر گذر از مشکلات بی حد و حصر فرهنگی و اجتماعی امروز بختیاریست .
ما در عصری زندگی میکنیم که باید تریبون ها را از برخی خوانندگان کم سواد وحرافان گزافه گو بگیریم ، متاسفانه جامعه بختیاری مالامال شده است از القاب دروغین خان و کدخدا و شیرزرد ، در حالیکه شدیدا از کمبود و شاید نبود نخبه گانی که دردها را بشکافند و زخم ها را مرهم بگذارند در رنج است. .

مطالب مرتبط

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *